از اونجا كه نه اون دونده امكانات خوبي داشت نه تجربه كافي، نتونست از رقيباش جلو بزنه. براي همين از همه عقب موند. بعد از اينكه همه دوندهها به خط پايان رسيدن دونده ما هنوز در حال دويدن بود، كلي از رسيدن آخرين نفر به خط پايان گذشته بود ولي دونده ما هنوز با خط پايان فاصله زيادي داشت. همونطور كه بهتون گفتم چون اين دونده تجربه اين جور مسابقهها رو نداشت، اول مسابقه زيادي به خودش فشار آورده بود، بخاطر همين ديگه آخرهاي مسير حسابي دست و پاش درد گرفته بود و از نفس افتاده بود. براي اينكه بتونه مسير رو ادامه بده مجبور بود هر چند قدم بايسته و يه نفسي تازه كنه.
بچند بار برگزار كنندهها ازش خواستن كه از مسابقه انصراف بده و بذاره دكترها معاينهاش كنن. ولي اون مصر بود مسابقه رو تموم كنه. همه مردم تماشاچي، بقيه دوندهها و مسئولين در خط پايان جمع شده بودن تا تلاش زيباي دوندة گمنام رو ببينن. قدمهاي آخر مسابقه آنقدر براي دونده سخت بود كه چندين بار به زمين خورد تا تونست به خط پايان برسه. ولي براي اينكه حضور رسمياش از مسابقه حذف نشه، نگذاشت كه كسي كمكش كنه. وقتي به خط پايان رسيد از شدت خستگي و ضعف بيهوش شد. اونو سريع به بيمارستان بردن و معالجاتش رو شروع كردن چند ساعت بعد اون بهوش اومد، از اينكه خودشو توي بيمارستان ديد ناراحت شد. اولين سؤالي كه از ديگران كرد اين بود كه ”چي شد؟” همه كساني كه بالاي سر دونده بودن، از رقيباش گرفته تا مسؤلين برگزار كننده مسابقه، خواستن به دونده بگن كه بالاخره تو به آخر خط رسيدي. اما نميدونم چي شد كه يك دفعه همگي با هم گفتن: ”تو پيروز شدي!”
يه بچه ده ساله با پريدن از مانع نيم متري به پيروزي ميرسه يه قهرمان پرش با پريدن سه متر! چيزي كه مهمه اينه كه هر دوشون تمرين كردن، سختي كشيدن و براي هدفشون احترام قائل بودن. هر كس ديگه اينكارا را كرده باشه، پيروزه، مهم نيست كه 100 متر بپره يا 100 سانت!
براي يه دانشآموز كه هر سال پنج تا تجديد ميآره، پيروزي يعني چي؟ براي ملتي كه به وطنش تجاوز كردن پيروزي يعني چي؟ براي سياستمداري كه در عرصههاي بينالمللي كار ميكنه پيروزي يعني چي؟ براي يه سخنران پيروزي يعني چي؟ براي يه پزشك پيروزي يعني چي؟ براي همينه كه يه دانشآموز ميتونه با دو تا تجديد پيروز باشه. يه ملت ميتونه با هزاران شهيد پيروز باشه. يه سياستمدار با اعتراض و دعوا ميتونه پيروز باشه. يه سخنران با خوب حرف زدن ميتونه پيروز باشه و يه پزشك با نجات دادن جون مريضاش. اصلاً مثل هم نيست، ولي باور كنين، همهاش سخته، همهاش شيرينه، و همهش باعث افتخاره.
مطمئن باشيد پيروز ميشيد! روحيه داشته باشيد. تمرين كنيد، تلاش كنيد! ولي براي چي؟ خيلي وقتها براي يه چيزي زحمت ميكشيم و وقتي بهش ميرسيم ميبينم ارزشش رو نداشته كه اصلاً بهش فكر كنيم. وقتي خودمون رو دست كم بگيريم، هدفهاي ما هم كوچيك ميشن، درسته رسيدن به هدفهاي كوچيك راحتره ولي اگه هدفهاي كوچيك راضيتون نميكنه اصلاً بهش فكر نكنين. يه طور ديگه بگم، اگه به هدفهاي بزرگ فكر كنين هميشه پيروزيهاي بزرگ ميرسين و اگه به هدفهاي كوچيك فكر كنين! نميدونم شايد هيچ وقت به هيچي نرسين!
همينجا متوقف نشين! من خبر از اون دوندهاي كه براتون گفتم ندارم ولي مطمئنم اون سالاي بعد هم تو المپيك شركت كرده و هر دفعه بهتر از دفعه قبل شده. شمايي كه پيروز شدين اگه اينجايي كه وايستادين بمونين بدونين كه شكست خوردهاين. بايد حركت كنين. اگه توانش رو نداريد، آهسته حركت كنين، ولي حركت كنين به سوي پيروزيهاي بزرگتر. هميشه يه پيروزي بزرگتر هست كه به طرفش بريد. و تا وقتي تلاش ميكنين كه به پيروزي برسين پيروزيد! پاينده و پيروز باشيد.
بچند بار برگزار كنندهها ازش خواستن كه از مسابقه انصراف بده و بذاره دكترها معاينهاش كنن. ولي اون مصر بود مسابقه رو تموم كنه. همه مردم تماشاچي، بقيه دوندهها و مسئولين در خط پايان جمع شده بودن تا تلاش زيباي دوندة گمنام رو ببينن. قدمهاي آخر مسابقه آنقدر براي دونده سخت بود كه چندين بار به زمين خورد تا تونست به خط پايان برسه. ولي براي اينكه حضور رسمياش از مسابقه حذف نشه، نگذاشت كه كسي كمكش كنه. وقتي به خط پايان رسيد از شدت خستگي و ضعف بيهوش شد. اونو سريع به بيمارستان بردن و معالجاتش رو شروع كردن چند ساعت بعد اون بهوش اومد، از اينكه خودشو توي بيمارستان ديد ناراحت شد. اولين سؤالي كه از ديگران كرد اين بود كه ”چي شد؟” همه كساني كه بالاي سر دونده بودن، از رقيباش گرفته تا مسؤلين برگزار كننده مسابقه، خواستن به دونده بگن كه بالاخره تو به آخر خط رسيدي. اما نميدونم چي شد كه يك دفعه همگي با هم گفتن: ”تو پيروز شدي!”
يه بچه ده ساله با پريدن از مانع نيم متري به پيروزي ميرسه يه قهرمان پرش با پريدن سه متر! چيزي كه مهمه اينه كه هر دوشون تمرين كردن، سختي كشيدن و براي هدفشون احترام قائل بودن. هر كس ديگه اينكارا را كرده باشه، پيروزه، مهم نيست كه 100 متر بپره يا 100 سانت!
براي يه دانشآموز كه هر سال پنج تا تجديد ميآره، پيروزي يعني چي؟ براي ملتي كه به وطنش تجاوز كردن پيروزي يعني چي؟ براي سياستمداري كه در عرصههاي بينالمللي كار ميكنه پيروزي يعني چي؟ براي يه سخنران پيروزي يعني چي؟ براي يه پزشك پيروزي يعني چي؟ براي همينه كه يه دانشآموز ميتونه با دو تا تجديد پيروز باشه. يه ملت ميتونه با هزاران شهيد پيروز باشه. يه سياستمدار با اعتراض و دعوا ميتونه پيروز باشه. يه سخنران با خوب حرف زدن ميتونه پيروز باشه و يه پزشك با نجات دادن جون مريضاش. اصلاً مثل هم نيست، ولي باور كنين، همهاش سخته، همهاش شيرينه، و همهش باعث افتخاره.
مطمئن باشيد پيروز ميشيد! روحيه داشته باشيد. تمرين كنيد، تلاش كنيد! ولي براي چي؟ خيلي وقتها براي يه چيزي زحمت ميكشيم و وقتي بهش ميرسيم ميبينم ارزشش رو نداشته كه اصلاً بهش فكر كنيم. وقتي خودمون رو دست كم بگيريم، هدفهاي ما هم كوچيك ميشن، درسته رسيدن به هدفهاي كوچيك راحتره ولي اگه هدفهاي كوچيك راضيتون نميكنه اصلاً بهش فكر نكنين. يه طور ديگه بگم، اگه به هدفهاي بزرگ فكر كنين هميشه پيروزيهاي بزرگ ميرسين و اگه به هدفهاي كوچيك فكر كنين! نميدونم شايد هيچ وقت به هيچي نرسين!
همينجا متوقف نشين! من خبر از اون دوندهاي كه براتون گفتم ندارم ولي مطمئنم اون سالاي بعد هم تو المپيك شركت كرده و هر دفعه بهتر از دفعه قبل شده. شمايي كه پيروز شدين اگه اينجايي كه وايستادين بمونين بدونين كه شكست خوردهاين. بايد حركت كنين. اگه توانش رو نداريد، آهسته حركت كنين، ولي حركت كنين به سوي پيروزيهاي بزرگتر. هميشه يه پيروزي بزرگتر هست كه به طرفش بريد. و تا وقتي تلاش ميكنين كه به پيروزي برسين پيروزيد! پاينده و پيروز باشيد.