دوست

چند وقت پيش كه من به تئاتر و سينما خيلي علاقمند بودم، توي همه جشنواره‌ها و اتفاقات هنري در اين زمينه شركت مي‌كردم. هر بار كه توي صف بليط يا كارت جشنواره مي‌ايستادم، يه پسري رو مي‌ديدم كه اون هم توي صف بود. ولي برعكس من اون پسره انگار اصلاً وقت شناس و سحر خيز نبود. از هر دو سه باري كه مي‌ديدمش، يك بار دير مي‌رسيد، و بليط تموم شده‌بود و بيچاره دنبال بليط مي‌گشت. يواش يواش سليقه‌ش دستم اومد، يه بار كه توي صف يه فيلم جشنواره بودم، پيش خودم فكر كردم كه اون پسره هم حتماً بايد اين فيلم رو دوست داشته باشه، ولي باز هم نتونسته خودش رو برسونه. به فكرم زد، يه بليط براش بخرم. اينكار رو كردم. پيش بيني‌ام درست بود. اون اومد. حالا بعد از ده سال اون پسر بهترين و صميمي‌ترين رفيق منه.
كاشكي من دور و برم رو بهتر نگاه كرده‌بودم. اگه بهتر نگاه مي‌كردم، شايد، بين آدمهاي دور و برم، كسايي رو پيدا مي‌كردم كه سليقه‌شون مثل من باشه، مثل من فكر كنن يا علائقشون مثل من باشه. شايد اگه سعي مي‌كردم باهاشون ارتباط برقرار كنم، الان چند تا دوست بيشتر داشتم. گذشته‌ها كه گذشته ولي از الان به آدما بهتر نگاه مي‌كنم. به نگاه خريدار
مي‌گه:” من براي بچه‌هام فقط پدر نيستم. من با بچه‌هام رفيقم.” مي‌گه:”من براي همسرم رفيقم” اين يعني قبول داريم، رفيق تو يه جاهايي از پدر و مادر و همسر هم براي آدم بالاتره. حالا اينكه رفيق كجا از همه به آدم نزديكتره، اون به خيلي چيزا بستگي داره. بعضي از آشناها، هم‌صحبتهاي خوبي هستن، بعضي از آشناها برامون مثل سنگ صبور مي‌مونن. بعضي از آشناها مال ورزش و تفريحن، بعضي‌هاشون حلال مشكلاتن. ولي، دوست و رفيق واقعي كدومه؟
دوست واقعي و صميمي اونيه كه دلت بخواد باهاش درد دل كني، دلش بخواد باهات درد دل كنه، بتوني باهاش صحبت كني، بتونه باهات صحبت كنه. سنگ صبورت باشه، سنگ صبورش باشي. تو تفريح و مشكلات به يه اندازه باهات باشه، هم حلال مشكلاتت باشه، هم حلال مشكلاتش باشي، والا كسي كه فقط بشه باهاش سينما يا ساندويچ فروشي رفت كه فراوون پيدا مي‌شه. به اين آدمها مي‌گن آشنا. ولي دوست اونيه كه دلت بخواد، همه كارهاي خوب دنيا رو باهاش تجربه كني! يه عزيزي مي‌گفت:” سعي كنين آشنا فراوون داشته باشين، دوست كم”
هر كي كه اسم و فاميلش رو بدونيم كه دوست ما نيست. با هركي كه دو روز هم مسير بوديم، رفيقمون نمي‌شه. اين آدما هم صحبت‌هاي خوبي هستن، همسفرهاي خوبي هستن، به قول به اين آدمها مي‌گن شناس! ولي براي رفيق شدن با كسي بايد سالها با اون باشي، بايد سالها غم و شادي هم رو گوش كنين و ببنين، غم و شاديتون با هم مشتركه يا نه؟ بعد تازه از هر ده تا دوست، شايد با يكي صميمي بشين! حالا يه دور آشناهاتون رو دوره كنين، چند تا دوست توش پيدا مي‌شه؟
دوستي يه فرق ديگه هم با تمام رابطه‌هاي ديگه دنيا داره. ممكنه شما يه پدر خوب باشيد ولي فرزندتون حق فرزندي رو درست بجا نياره. ممكنه شما همسر خوبي باشيد، ولي همسرتون اينطور نباشه. ممكنه شما رئيس خوبي باشيد، ولي كارمندتون براي شما درست كار نكنه. ولي تو رفاقت همچين چيزي نداريم. رفاقت يه كار دونفره‌است. يه جاده دوطرفه! فقط وقتي هر دو طرف حق رفاقت هم رو بجا بيارن مي‌شه بهش گفت رفاقت. اين فرق رفاقته با هر چيز ديگه!
يه بار ديگه حرف اون عزيزم رو براتون مي‌گم: ” آشنا زياد داشته باشين، دوست كم!”

هیچ نظری موجود نیست: